مطالب شامل اطلاعات کلی ، نکات ،منابع ها و کلا تجربه هایی است که بنده و دیگر دوستان با آنها دست و پنجه نرم کردند و با موفقیت و چه غیر از آن از این مرحله گذشته اند.
ضمنا به این نکته توجه کنید که هر شخصی در مطالب خود سلیقه اش را به کار میبرد که بنده از آن مستثنا نیستم.
مطالبم را با این نکته آغاز میکنم که نظام کنکوری که فعلا در کشور ما مرسوم هست تا حدودی (زیاد) یک روش غلط برای سنجش معلومات مهندسان این کشور برای راهیابی به مدارج و تحصیلات بالاتر میباشد.چرا که بنده این اعتقاد را دارم که یک مهندس علاوه بر سطح معلومات تئوری بالا باید از نظر سطح فنی و دید عملی و کاربردی نیز مهارتهای لازم را داشته باشد که متاسفانه این قسمت توسط کنکور امروزی سنجیده نمیشود !لذا شاهد این هستیم که متاسفانه بعضی از مهندسین شایسته ما از راهیابی به مراحل بالاتر علمی باز میمانند علاوه بر آن عده ای هم هستند که به دلیل مشکلاتی که با کنکور داردند علیرغم تلاش فراوانی که صرف مطالعه برای کنکور میکنند ولی آنچنان که باید نمیتوانند خودشان را نشان دهند و باز هم از تحصیلات عالیه محروم میشوند !
از طرفی با توجه به انبوه داوطلبان متقاضی برای تحصیلات تکمیلی و نبود امکانات و ظرفیت کافی برای همه مجبوریم که برای دستیابی به این فرصت تحصیلی وارد عرصه آزمون و کنکور شویم و از این روش واجد الشرایطین غربال شوند.
این که این نظام کنکور ایا عادلانه هست یا نه ؟ قضاوتش با شما ولی اگر از بنده بپرسید
، میگم که خیلی از عزیزانی که تلاششان را میکنند و حقشان هم هست متاسفانه باز میمانند و در این مملکت هم کسی که کنکور قبول نشه یعنی از حق تحصیل محروم ! مگر اینکه وسعش برسه بتونه بره دانشگاه آزاد.
بگذریم.
و اما کنکور آزمونی هست که همه ساله سازمان سنجش برگزار میکنه و در رشته مکانیک در سه گرایش مهم : طراحی جامدات ، تبدیل انرژی و ساخت و تولید برگزار میشه.(البته مهندسی پزشکی هم جزوش هست )
یعنی داوطلبان در یک روز سر جلسه حاضر میشن و یک دفترچه سوال جلوشون میزارن که داخل آن سوالات تمامی گرایشها وجود دارد . حال این بستگی به داوطلب دارد که کدام گرایش را میخواهد و به کدام دسته از سوالات جواب دهد.ترتیبش به این صورت است که ابتدا سوالات زبان (عمومی و تخصصی) سپس ریاضی ، سپس دروس حرارت و سیالات و سپس دروس جامدات و سپس دروس دینامیک و ارتعاشاتی هست. بعد از آن سوالات دروس ساخت و تولید و در نهایت سوالات مهندسی پزشکی.همه اش در یک دفترچه .
زبان شامل زبان عمومی و تخصصی : 30 سوال
ریاضیات شامل ریاضی 1 و2 و معادلات دیفرانسیل و ریاضیات مهندسی :20 سوال
دروس سیالاتی شامل ترمو 1و2 و مکانیک سیالات 1و2 و انتقال حرارت :20 سوال
دروس جامداتی شامل استاتیک و مقاومت 1و2 و طراحی اجزا 1و2 :20 سوال
دروس ساخت و تولید که زیاد هست و بنده حظور ذهن ندارم :20 سوال
در نهایت هم سوالات مهندسی پزشکی که بنده اطلاع ندارم ولی شاید 20 سوال داشته باشد.
همانطور که میبینید محصول 4 سال تحصیل در دانشگاه را باید در سه ساعت درو کنید!
زمان و تعداد سوالها شاید تغییر کند (از این سازمان سنجش هیچ چیز بعید نیست!)
تا سال 85-56 که هر درس 30 تا سوال و در مجموع 4 ساعت سر جلسه بودند . به ما که رسید 86-87 شد 20 سوالی و 3 ساعت. ولی فکر کنم برای 87-88 همون 20 تا سوال و 3 ساعت بماند.
اما زمان برگزاری معمولا وسط بهمن یا نیمه نخست اسفند هست که تازه ترم بهاره شروع شده.
تا حالا که نیمه نخست اسفند بوده یعنی یه چیزی حول و حوش 10 اسفند ولی اینطور که بوش میاد از 88 به بعد بندازند بهمن . چرا که بعضی از دانشگاهها 15 بهمن ترم جدیدشون شروع میشه و کلاسهای سال بالاییها به دلیل کنکور تا یک ماه تق و لق میشد (کسی سر کلاس نمیرفت و در آن زمان حساس ترجیح میداد که غیبت بخوره ولی مطالعه برای کنکور را از دست ندهد.)
لذا با توجه به شواهد موجود به خصوص اتفاقی که امسال افتاد (بهمن بود ، برف اومد! انداختن عقب تو اسفند برگزار شد) میتونم بگم که از 88 به بعد در همان نیمه دوم بهمن برگزار خواهد شد. پس مواظب باشید جوری برنامه ریزی کنید که وقت کم نیارید.
این از کم و کیف برگزاری آزمون.
یک نکته هم بگم در حد شایعه که سوالای کنکور راهر سال میدهند به یک دانشگاه تا طرح کند. یه سال میدهند اساتید امیر کبیر ، یه سال میدهند به شریف ، یه سال میدهند دانشگاه یزد (86)،‌ یه سال میدهند صنعتی اصفهان و ...
ضمنا کنکور در 4 روز برگزار میشه . روز اولش 4 شنبه و روز آخرش شنبه.
مکانیک همیشه روز اول بوده و صبح چهارشنبه.
بعضی رشته ها هم دو روز کنکور میدهند . یه روز نصفشو میان میدهند و فرداش نصف دیگه اش را مثل برقی ها . جالبه که مواد امتحانی و دروس و مطالب مکانیک هم از برقیها بیشتره !!

ببینید دوستان بنده با شما تعارف که ندارم !!
ما تو یه مملکتی زندگی میکنیم که مدرک گرا هستش.هر کاری میخوای بکنی میگن طرف چی داره ؟ همه اینها باعث شده که افراد با اهداف گوناگون برن بالا. ممکن سر کلاس ارشد که برین ببینید که بغل دستی راستی شما برای ارتقا سطح علمی و پیشرفت خود اومده و بغل دستی سمت چپتون برای اینکه مدرک فوق بگیره پیش بچه های محل پزشو بده و یا احیانا تشزیف بردن خواستگاری و بهشون گفتن شما لیسانسه هستین و بی کلاس!!! و الان کلاس به فوق هست و دکترا و از این جور حرفا ... اومده باشن بالا.
بگذریم خلاصه هر کس با یک انگیزه ای میخواهد بره به سمت تحصیلات تکمیلی.
ولی یه چیزی من به شما بگم.البته از قول یک دوست (و البته استادم) : ایشان یک بار به من گفتند که سال 73 که لیسانسم را گرفتم و رفتم سربازی فهمیدم که دیگه لیسانس اعتبار نداره!افسوس خوردم که چرا ادامه ندادم. بعد از سربازی برگشتم و فوق خوندم و بعدش هم دکترایم را گرفتم.
میخوام بگم که چند سال دیگه ، لیسانس میشه مثل دیپلم 5 سال پیش، که دیگه اعتباری نداره !
بگذریم بریم سراغ بقیه مطالب .
خوبی مطالعه برای کنکور این هست که اگر واقعا بخونی قبول میشی و اگر خدای نکرده مشکلی پیش بیاد و قبول نشوید به دلیل اینکه خودتون را آماده کرده بودین، برای امتحانهای ورودی برای استخدام کارتان راحتتر میشه.مخصوصا که الان مد شده که جاهایی که نیرو زیاد میگیره یک آزمون میگیره ، بعدش هم مصاحبه میشین و اگر مربوط به نهاد دولتی باشه رد میشین مگر اینکه پارتی داشته باشین !
ولی تجربه ای که بنده از مطالعه برای کنکور داشتم را برای شما میگم . هنگام مطالعه سختی ها و تلخیها بسیارند ولی آخرش احساس خوبی بهتون دست میده.بنده خودم از دروس ریاضی بدم میآمد.از بعضی درسهای اصلی هم همینطور . دلیلش این بود که یا استادش خوب نبود و یا من تو اون درس تنبل بودم . خلاصه در هر دو حالت من اون درسها را نمیخوندم و برام همیشه سخت بودند.ترم 1 و 2 این دلهره را داشتم که نکنه این درسها را بیفتم. نه که نخونده بودمشون و نفهمیده بودمشون ، برای همین برام خیلی سخت به نظر میرسیدند و ازشون متنفر بودم.
برای کنکور هم میترسیدم که از اینها ضربه بخورم. برای همین ابتدا سعی کدم که اصلا ریاضی نخونم چرا که فکر میکردم به دلیل تنفری که از ریاضی دارم شاید هر چی بخونم نفهمش. ولی ...
اما وقتی که حساب کتاب کردم دیدم هر کاری بکنم نباید ریاضی را بی خیال بشم . برای شروع از معادلات و ریاضی 1 شروع کردم . از صفر شروع کردم.واقعا برام تازگی داشت . خوب طبیعی هست ، وقتی که این درس را پاس کردم نخوندمش و نفهمیدمش . ولی الان مجبورم بفهممش . وقتی فهمیدم که معادلات چی میگه شد راحتترین درسم . به طوری که اینقدر از این درس خوشم اومد که تا کنکور 5 بار خوندمش و دوره کردم !
همه درسهایم همینطور.مجبور شدم همه درسها را که ازشون بدم میومد و توشون ضعیف بودم را خودم بخونم و برای خودم توضیح بدهم . وقتی که درس را فهمیدم برام جالب بود و به آن علاقه مند میشدم.در نهایت وقتی که همه را خوندم فهمیدم که چه قدر به اطلاعاتم تازه افزوده شد.
مثلا میگم ، من از ارتعاشات متنفر بودم . هر چی میخوندم متوجه نمیشدم. تو مغزم نمیرفت. برای کنکور تصمیم گرفتم این یکی درس را بیخیال بشم .فکر میکردم خوندنش برای من بیهوده باشه .ولی وقتی که دیدم وقت دارم بخونمش (با یک کتاب خوب شروع کردم) خوندمش و خیلی اطلاعات را تازه الان یاد گرفتم . مثلا مود صلب . اگر موقعی که ارتعاشات را پاس کردم ازم میپرسیدید مود صلب چیه ؟ قیافم دیدنی میشد آخه نمیدونستم چیه ولی وقتی کتاب مناسب برای ارتعاشات را باز کردم و شروع کردم به خوندن فهمیدم مود صلب و هزاران نکته دیگه چیه ؟
هدف این هست که همه این دروسی که در طی 4 سال مطالعه کردیم بسیار لازم و ضروری هستند تا یک مهندس مکانیک بشیم.کنکور فرصت مناسبی هست تا همه اینها را کنار هم بچینید و بفهمید که تازه یک مهندس مکانیک باید در چه حوزه هایی وارد بشه.برای کنکور خوب بخونید که بفهمید تا اون وقت بفهمید که یک مهندس مکانیک باید چی را بدونه !(یه مقدار فلسفی شد. میخوام اینو بگم که درس خوندن مشکلات و تلخیهای خودشو داره . ولی اگر واقعا حقش را ادا کنید احساس شیرینی و رضایت بهتون دست میدهد)
کنکور آزمونی هست که دوپینگ کردن در آن مجاز هست !
منظورم اینه که هر کسی میتونه با هر روشی که براش میسر هست تلاش کنه. یکی میره سر کلاسهای کنکور ، یکی آزمونهای آزمایشی شرکت میکنه ، یکی جزوه ها و خلاصه نویسی های یکی از دوستاش را میگیرد ، یکی یک کتاب توپ داره که در دسترس همه نیست و ....
شما هر طور که میتونید خودتون را آماده میکنید. فقط مهم اینه که روشی که میرید درست باید درست باشه و برای شخص شما جواب بدهد.
بگذریم.
داوطلبان دو دسته هستند ، شاید چهار دسته !
دسته اول کسانی هستند که هشت ترمه تموم میکنن . و کنکور را در ترم هفتم تجربه میکنند. یعنی ترم هفتمشان تا آنجایی که میتوانند واحد کم بر میدارند و تمام واحدهای مانده را در ترم آخرشان اخذ مینمایند. این داوطلبان حداقل میتوانند 12 واحد در این ترم اخذ کنند.(البته شبانه حداقل 10 واحد). لذا تا حدودی وقت میارند و در کنار درسهای اندک ترم جاریشان برای کنکور هم میخونند.
دسته دوم کسانی هستند که 9 ترمه (یا بالاتر ) تمام میکنند.این دوستان همه واحدهایشان را میگزرانند ولی یک واحد یا بیشتر مثلا یک واحد آزمایشگاه را میزارند برای ترم نهم و در این ترم کنکورشان را میدهند.
دسته سوم کسانی هستند که سال پایینی هستند و فقط برای تجربه اولیه شرکت میکنند .
دسته چهارم هم که فارغالتحصیلانی هستند که پس از چند سال اشتغال تصمیم میگیرند که برگردند و ادامه تحصیل بدهند .
اکثر داوطلبان جدی هم همان گروه اول و دوم هستند.
اینکه هر کس کی شروع کند به خواندن بستگی دارد به همان شخص. یکی میخواهد رتبه بیشتر از دو رقمی نیاورد خوب این شخص حداقل باید از تابستان شروع کند که یک فرصت شش ماهه هم داشته باشد. باز هم میگم که این بستگی به خواسته اشخاص و قابلیتهایشان دارد. بعضی ها شاید در یک فرصت مطالعه دو ماهه بتوانند نتیجه بسیار خوبی بگیرند ، چرا که شخص با استعدادی هست و در طول تحصیل مطالب را فهمیده و با تست زدن مشکلی ندارد. به قول خودمون تست زدن تو خونشه !
اما بعضی ها علیرغم مطالعه بسیارشان ، تو کنکور کم میارند و به حقشون نمیرسند .